برعكس ِ خيلي از دوستاي عزيزم توي اين دنيا و اون دنيا (منظور دنياي غيرمجازيه !) من همچين خواننده ي پر و پاقرصي براش نبودم، حقيقتش اصلاً خبري هم از وجودش نداشتم. يه چند تا از دوستام لينكش رو گذاشته بودن توي خونه هاشون و منم براي اينكه از قافله عقب نمونده باشم پيوسته بودمش يه گوشه ي اين خونه. قصه اين بود تا اينكه درست يادم نيست بعدِ عيدِ نود و يك بود يا قبلش كه خبر برگزاري جشنواره ي وبلاگهاي مادرانه رو توي خونه ي يسناي گلم از قلم الهه ي ناز شنيدم و چون از بچگي آرزوم بود كه شاعر و نويسنده بشم و تا حالا كه سي و شش ساله از عمرم ميگذره هيچ كار جدي اي در اين زمينه نكرده بودم الا رتق و فتق نوشته هاي در و ديوار ...